کد خبر 4331
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۳۶

يکي از هم سلولي هاي مهدي کروبي در زندان رژيم طاغوت که اکنون به عنوان نويسنده ضد انقلاب در پاريس فعاليت دارد با انتشار کتابي به زبان انگليسي، خاطرات جالبي از شيخ مهدي کروبي نقل کرده است.

به گزارش مشرق ، هوشنگ اسدي، نويسنده و روزنامه نگار ضد انقلاب که به گفته خود فردي ملحد است با بيان اينکه در دوره طاغوت، حدود سه ماه هم بند مقام معظم رهبري و مدتي هم بند مهدي کروبي بوده به مقايسه شخصيت اين دو نفر پرداخته و مي نويسد: من در آن زمان 26 سال داشتم و آيت الله خامنه اي 37 سال. ما در اين سه ماه درباره فلسفه و شعر و ادبيات با يکديگر صحبت مي کرديم. با اينکه من روحيات چپ گرايانه داشتم و آيت الله خامنه اي، يک شخص پرهيزگار و تيزهوش بود اما بشدت به او علاقه مند شده بودم.»
وي مي افزايد: «آيت الله خامنه اي، مردي است در اوج پرهيزگاري و تقوا. او از شدت ورع، هنگام نماز مي گريست. در دستشويي زندان، با حالتي جدي و جالب توجه وضو مي گرفت. قرآن را با آرامش تلاوت مي کرد. نماز مي خواند و باز با صداي بلند مي گريست. او تمام وجودش را فاني در خدا کرده بود. در حالات او روحانيت خاصي ديده مي شد که با دل انسان سخن مي گفت.»
اين نويسنده در ادامه مي افزايد: «او به نکته سنجي در سخن علاقه داشت و به نکات جالب بها مي داد به شرط اينکه حرف رکيکي در آن نباشد. او نکته هاي غيرسطحي را دوست داشت ولي علاقه اي به نکته هاي رکيک و غيراخلاقي حتي اگر خيلي اندک بود، نداشت.»
وي در ادامه تصريح کرده است: «آقاي خامنه اي يک فرد ملايم و خوش برخورد بود و هميشه لبخند به لب داشت. او يک معتقد و مؤمن واقعي بود. او طبيعتي شاد داشت و از ادبيات آگاه بود.»
نويسنده در ادامه مي گويد: کروبي شربتي داشت که پزشک براي زخم معده اش تجويز کرده بود اما نمي دانم چرا اصرار عجيبي داشت که همه همبندهاي وي حتي چپي ها نيز جرعه اي از اين شربت بخورند.
وي مي افزايد: در زندان بازي هايي داشتيم که با آن به خودمان آرامش مي داديم. يکي از اين بازي ها نوعي گل يا پوچ بود که در قالب دو تيم برگزار مي شد اما هيچ يک از تيم ها نمي خواستند کروبي عضو تيم آنها باشد چون هميشه باعث باخت آن تيم مي شد. بازي به اين صورت بود که يکي از افراد تيم مقابل بايد گل يا پوچ بودن دست حريف را اعلام مي کرد اما شخصي که گل را در دست داشت نبايد به روي خود مي آورد. ما بارها براي کروبي توضيح مي داديم که اگر گل در دستت بود نبايد وقتي حريف آن را اعلام کرد دستت را باز کني و نشان بدهي و کروبي هم سر خود را به علامت اينکه موضوع را فهميده است تکان مي داد اما وقتي حريف از او مي پرسيد: آقاي کروبي! آيا گل در دست توست؟ سريع پاسخ مي داد: بله و زود دست خود را باز مي کرد و به آنها نشان مي داد در حالي که بايد مي گفت نه. گل را به من نداده اند. اين حالت وي همواره باعث باخت تيمي مي شد که وي عضو آن بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس